گروه آموزشی تاریخ علم و فناوری دوره اسلامی. تهران. پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
چکیده
«مجزابودن محرک از متحرک» در انواع حرکت ازجمله اصولی است که فلاسفه در چهارچوب نظام طبیعیات ارسطویی تأیید کردهاند. ابنباجه از حرکت خودبهخودی اجسام طبیعی حمایت کرده است و معتقد است که «طبیعت مشابه با نفس، یک محرک است». او ازیکسو دربارة حرکت اجسام طبیعی بهعنوان آغازگر خودبهخودی حرکت صحبت میکند و ازسویدیگر به دلیل اینکه «هر متحرکی یک محرک دارد»، حرکت ذاتی و آغاز خودبهخودی را رد میکند. بهنظر میرسد در اینجا تناقضی رخ داده است که ابنباجه سعی میکند با مطرحکردن بحث انواع حرکت و محرک درونی و بیرونی آن را حل کند.