مکتب سقاخانه یکی از مکاتب هنری در ایران است که عنصر نوشتار را به یکی از عناصر اصلی ساختار تصویر تبدیل کرد. این مقاله تلاش میکند تا رابطة تصویر و نوشتار را در چند نمونه از نقاشیهای مکتب سقاخانه با توجه به ارجاع فرامتنی و بینامتنی از نظر ریفاتر بررسی کند. هدف این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است بررسی نشانههای نوشتاری و تصویری و نحوة تعامل آنها در ایجاد معنا در نقاشیهای مکتب سقاخانه است. فرض بر این است که بدون آگاهی از پیشمتنهای فرهنگی ایرانی خوانش بینامتنی و فرامتنی این آثار بهروشنی صورت نخواهد گرفت. نتایج نشان میدهند که خوانش آثار این مکتب با ارجاع بینامتنی و فرامتنی آنها به پیشمتنهای فرهنگی و هویتی صورت میگیرد؛ یعنی آشنایی با زبان و ادبیات فارسی یکی از عوامل خوانش نشانههای نوشتاری این آثار و آشنایی و الفت با نمادها و باورهای شیعی و سنتی ازجمله عوامل مهم در خوانش نشانههای تصویری در این آثار است.